درخواست چتر و رفتن زیر باران
دیشب خونه مامان جون بودیم که طبق معمول دست منو گرفتی و رفتیم اتاق خاله ها ، در
اتاق را بستی و یه چند دقیقه ای با هم تو اتاق بازی کردیم که یکدفعه چشمت افتاد به چتر
که از دستگیره در آویزون بود و با زبون خودت میگفتی که دتر و میرفتی جلوی در بالکن و
میگفتی بایون (چتر را باز کن بریم بیرون بارون میاد) نمدونی چه ذوقی میکرد بچم که بره بیرون
و چتر بالای سرش باشه و بهش قول دادم وقتی بارون بیاد زیر چتر بیرون باشیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی